✍ کسانی که در فضای مجازی دست به نفرت پراکنی میزنند فارغ از این که در کدام موضع هستند، در یک تقسیمبندی کلی دو بخشند؛
1) یک دسته افرادی که بهطور سازمان یافته درحال ترویج ایدههایی هستند. آنها معمولاً نظراتشان حامل نگاههای افراطی است و اصلاً جزئی از اهداف تعیین شدهشان تحریک و تهییج کردن افراد به نفع اهدافی است که دارند. آنها معمولاً یکسری کلیشههای تکرار شونده دارند که حتی بعد از مدتی کاملاً قابل پیشبینی است. این دسته نظرات و اهداف همان طورکه ذکر شد لزوماً متعلق به یک موضع سیاسی- اجتماعی خاص هم نیست و دارای سازوکارهای تحلیلی خاص خود است چراکه خودجوش نیست و سازمان یافته است
۲) دسته دوم خشونت ورزانی هستند که ابراز نظر شخصی میکنند و درحال منتشر کردن چیزی هستند که واقعاً به آن اعتقاد دارند. این دسته افراد معمولاً وجوه مشترکی دارند که ما را به یک مفهوم بهنام ذهنیت قربانی میرساند.
ذهنیت قربانی وضعیتی است که در سطوح فردی و اجتماعی رخ میدهد. به نظر میرسد کم کم با ذهنیت قربانی در سطح جمعی در فضای مجازی طرف میشویم، یعنی اول تضییع حقوق افراد که عملاً و واقعاً رخ میدهد یعنی افراد حس میکنند حقوقشان نادیده گرفته شده اما به قدری تمرکز و تکرار روی این وضعیت که ما قربانی هستیم صورت میگیرد و این حس به همه جا و همه چیز تعمیم داده میشود که واکنش به آن کم کم شکل بیمارگونه میگیرد و تبدیل به هویت فرد میشود.
در این وضعیت مقصر همواره دیگری است و ما همیشه محق هستیم. در چنین شرایطی ما دیگر مسئولیتی بابت رفتارهای نادرست و اشتباه خودمان نمیپذیریم. قضاوتها بشدت مطلق و به اصطلاح ساده و سیاه و سفید میشود. همیشه باید با ما موافقت شود چون قربانی هستیم و در موضع درست اخلاقی قرار داریم و هر کس با ما مخالفت کند همدست کسانی است که به ما آسیب زده و هر تصویری که بخواهد نقد را متوجه قربانی کند، نفی میشود.*
*این مجموعه از افراد برای این که نیاز دارند محق بودن و برتری اخلاقیشان ثابت شود یک هویت جمعی در کنار هم میسازند.
با توضیحاتی که در بالا بیان کردیم نفرت پراکنی در سامان ممسنی و رستم از طریق فضای مجازی زیاد بوده و کسانی که نفرت پراکنی را ترویج میکنند به دنبال قربانی کردن دیگران هستند ولاجرم نمیدانند که چه بخواهند وچه نخواهند، این نفرت پراکنی دامنگیر آنها خواهد شد. در بررسی موردی هم که بخواهیم نگاه کنیم انسانهایی که در جامعه نفرت پراکنی میکنند، به لحاظ شخصیتی هم دچار نگاه منفی گرایانه هستند و عملکرد این افراد ناخوش بین برای خودشان و جامعه مضر هست ... این نگاه و نگرش سالیان سال توسط اشخاصی معدود برای رسیدن به مقاصد زود گذر دنبال میشود ... معمولا کسانی که در جامعه از طرف حاکمیت مورد ظلم یا ستم یا نه اینکه بر اساس عدم رعایت قانون مورد بازخواست قرار گرفته اند، دارای انباشت عصبانیت هایی هستند که این انباشت عصبانیت در گفتار و نوشتار منجر به نفرت پراکنی میشود ...
از طرفی عملکرد سطوح مدیریتی در شهرستان ممسنی و رستم در سالیان متمادی توامان با اجرای قانون نبوده بلکه بیشتر بر اساس تبار گرایی و احساسات بوده که این نوع عملکردها نتیجه ای به جز عقده ها و ناراحتی نبوده و این عقده ها و ناراحتی ها انباشت شده و افراد با نفرت پراکنی در جامعه از طریق فضای مجازی سعی در کاهش فشارهای متعدد بر خویش دارند. لذا نتیجه این نفرت پراکنی عامل منازعات و منازعات خشونت آمیز خواهد شد ...
معتقدم، فرهیختگان قلم های خود و خصوصا عملکردهای خود را اصلاح کنند و در جامعه به دیدگاههای مخالف بهاء بدهند و افراد مخالف را در میزگردهایی یا تحت عنوان کرسی های آزاد اندیشی فرصت بیان نقطه نظرات و با اصلاح امور به توسعه جامعه کمک کنند. از طرفی بر مباحث خودسازی بر مبنای معارف الهی و انسانی را از طریق اقدامات فرهنگی گسترش دهند. بنابراین پیشنهاد اولیه این است که برای آرامش خودمان هم که شده عطای آن را به لقایش ببخشیم، و این فضا را ترک کنیم.